دلبر من چقدر طلاس هدیه خداس تاج رو سر من عشق و باور من طعم لبش بوسه عسل قصه و غزل شاعر شب من ذکر رو لب من عطر تنش مشته بهار گرم و بیقرار داغی تب من باغ کوکب من وقتی می خندی آسمون ابر غمو پس می زنه اطلسیا غنچه میدن رو برگا شبنم می زنه با نیم نگاه اولت عاشقی ماتم می گیره نمی ذارم که سرنوشت عشقتو ازم بگیره حالا جون منی عمرمی تاروپودم حریر دلمو از نگات بافته بودم حالا جون منی عمرمی تاروپودم حریر دلمو از نگات بافته بودم حالا جون منی عمرمی تاروپودم حریر دلمو از نگات بافته بودم