بستر هرشب تو درد جای بازوی نرم من هوا طوفانیه و سرده تو بی منو اغوش امنُ گرم من تو اینو خواستی یه فراق سینه سوز بگو کجایی نگرانتم هنوز یه دلم اینجاست یه دلم پیشت گرو تو که گریون برمیگردی هر کجا میخوای برو امشب هواتو مه گرفته بی خورشید نگاه من ابرا رو چشماتو پوشوندن بگو چرا اخه چرا ماه من من نگرانم... باخبر از هراستم نازنین من به خودت نکن ستم غصه من هیچ بگو چیکار کنم تورو من که گفتم ول نکن دستمو میشکنی نرو از چی فرار میکنی با خودت چیکار میکنی چرا روزگارتو ازگار میکنی اشکمو در میاری وقتی میلرزه صدات چشمای قشنگتو چشم سار میکنی وای اگر که کم بشه تار مویی از سرت اگه تیغه سرنوشت بزنه زخم به پرت من نگرانم... بیشتر از این نمیکشم چیزی نمونده از غم تو فنا بشم دلشوره دارم اخه چیکار کنم تورو من که گفتم ول نکن دستمو میشکنی نرو من تورو هرگز به خدا نمیسپارم تو نازنینو تنها نمیزام هرجا که باشی به تو میرسم یه روز میگیرم تورو در اغوشو میگم دوست دارم کاش که بدونی که چقدر دوست دارم کاشکی بفهمی که چقدر دوست دارم...
پیشنهادات
