اکبر پناهی بنام آسمون : آسمون گریه نکن دنیا همینه بخدا آسمون شکوه نکن زندگی اینه ای خدا آسمون سمت کدوم مزرعه رنگت آبیه آسمون اینجا چرا رنگ چشات سرخابیه آسمون پرنده هات توی قفس چرا باشن آسمون کرکس ها امروز صاحبخونه بشن آسمون رسم زمونه چی به روز تو آورد آسمون شادی رو از دل ماها چه کسی برد میگذرن روزها و شبها و دقیقه، ثانیه گریه و زاری و حسرت بسه دیگه کافیه خودم و خودت اگه شروع کنیم از خودمون ما میاد وسط میسازه دنیای رویاییمون آسمون اشکهای سردت روی گونه های من آسمون جون خودت جونی بده به این بدن آسمون دستهای ما از همه جا بریده شد آسمون یار دلامونو ببین هیشکی نشد میگذرن روزها و شبها و دقیقه و ثانیه گریه و زاری و حسرت بسه دیگه کافیه خودم و خودت اگه شروع کنیم از خودمون ما میاد وسط میسازه دنیای رویاییمون
